جهاد و دفاع
موضوعات داغ

هنوز زمان مبارزه فرانرسیده!

(مروری بر روایت امام رضا علیه السلام، در مورد جهاد در هنگام خوف بر اسلام)

این قاعده ی کلّی در فقه پذیرفته شده که در هنگام حمله ی کفّار و خوف بر اساس اسلام، دفاع و مبارزه لازمست. اما سوء استفاده از این فاعده موجب شده هرگاه اهداف و منافع خاصّی در بین باشد، با کوچکترین خطر جنگی دست به دامن این قاعده می شوند!

برای درک درست این قاعده لازمست مروری بر تنها مدرک آن، یعنی روایت یونس از امام رضا علیه السلام داشته باشیم.

این روایت دو نقل اصلی دارد: 1. نقل حمیری قرب الاسناد 2. نقل کافی، تهذیب و علل الشرائع (متن کامل نقل ها در انتهای پست)

نقل حمیری از جهت سندی علوّ بیشتری دارد. حمیری که خود از محدثین بزرگ بوده، حدیث را بلاواسطه از محمد بن عیسی بن عبید دریافت کرده که در جلسه ی سؤال یونس از امام رضا علیه السلام حضور داشته است. در حالیکه نقل های دیگر با واسطه به یونس می رسد.

خلاصه ی روایت چنین است: در آن زمان که دایره ی فتوحات در حال گسترش بوده و میان عامّه احادیث ترغیب به جهاد تبلیغ می شد، فردی وصیّت کرده بود که از اموالش اسب و شمشیری به مبارزان در مرزهای حکومت با کفّار داده شود.

سؤال یونس اینست که: یکی از شیعیان  این اموال را برای انجام وصیّت و مبارزه گرفته، در حالیکه نمی دانسته که هنوز زمان این کار فرا نرسیده است.

امام رضا علیه السلام پاسخ دادند: باید اموال را به وصیّ برگرداند و برای مرزبانی نرود؛ چرا که هنوز زمانش نرسیده است.

یونس گفت: نمی داند وصیّ کجا رفته.

امام ع فرمود: پرس و جو کند.

یونس گفت: پرسیده ولی پیدایش نکرده.

فرمود: در این صورت فقط از مرزها محافظت کند، و نجنگد.

یونس گفت: اگر مشغول دفاع بود و دشمن سر رسید و نزدیک بود که وارد منزلش شود چه طور؟ می تواند بجنگد؟

امام علیه السلام فرمود: اگر چنین شد به خاطر دفاع از حکومت نجنگد، بلکه قصد دفاع از “بیضة الاسلام” را داشته باشد. چرا که اگر “بیضة الاسلام” از بین رود، ذکری از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نیز بر جای نخواهد ماند».

روایات نقل دوم (کافی، تهذیب و علل الشرایع) که قدری اضطراب متنی هم دارد؛ شامل این تفاوت هاست:

اولِ روایت دارد که دوستان آن شیعه به او خبر دادند که جهاد همراه مخالفین جایز نیست.

در انتهای روایت علاوه بر “بیضة الاسلام”، “بیضة المسلمین” نیز ذکر شده است.

چند نکته در این روایت شریفه نیاز به دقّت دارد:

۱. تأکید بر اینکه هنوز زمان مرزبانی و جهاد نرسیده. بر اساس دیگر روایات زمان جهاد تنها وقتی است که امام معصوم فرمان دهد؛ و آن نیز به جز در زمان قائم اهل بیت (علیهم السلام) اتفاق نخواهد افتاد. برای نمونه در روایت ابوطفیل چنین وارد شده:

«و لم يكن الرباط الذي أمرنا به بعد و سيكون ذلك ذرية من نسلنا المرابط» (تفسیر قمی ۲/۲۳، غیبت نعمانی/ ۱۹۹ و..)

هنوز زمان آن مرزبانی که به آن امر شده ایم نرسیده، و آن در نسل ما خواهد بود که این کار را انجام می دهد.

بیشتر بخوانید:  نهی از قیام، اصلی مبتنی بر مهدویت

 

۲.با وجود اینکه مورد وصیّت حتماً باید به انجام برسد، امام علیه السلام مکرّرا بر این تأکید می‌کنند که در صورت امکان حتماً شمشیر را به وصیّ برگرداند؛ و در نهایت پس از ناامید شدن از دسترسی، صرفاً در حد پاسبانی مرز را اجازه می‌دهند.

در صورتی‌که اگر این کار به صورت عمومی مطلوب بود، لازم بود حضرت ع حتی بدون مقدّمه شیعیان را به آن ترغیب کنند؛ نه این که با وجود وصیت آن هم با کلی قید اجازه دهند. بلکه در روایت دیگری که مشابه همین سؤال در مورد نذر بوده امام جواد علیه السلام امر فرمود آن مال را در امور خیر مصرف کند، ‌مگر اینکه مخالفین از آن نذر مطلع شده باشند و خوف عیبجویی آنان برود.

۳. حتی برای فردی که مرزداری می‌کند،‌جهاد تنها در صورتی جایز است که خوف از بین رفتن “بیضة الاسلام” باشد. آن طور که معنای لغوی این کلمه نشان می‌دهد ونیز با توجه به توضیحات امام علیه السلام؛ این وجه در صورتی محقّق خواهد شد که اساس اسلام به کلّی نابود شود، به گونه ای که نام و یادی از پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله برجای نماند؛‌بنابراین شامل جنگ های منطقه ای و جزئی نخواهد شد.

برای توضیح بیشتر در این خصوص به مقاله ی ارزنده ی “کاوشی تاریخی در مفهوم و تطور معنایی بیضۀ اسلام” از آقای حسین حاتمی مراجعه شود.

متن نقل قرب الاسناد

1253– و حدثني محمد بن عيسى قال:: أتيت- أنا و يونس بن عبد الرحمن- باب الرضا عليه السلام، و بالباب قوم قد استأذنوا عليه قبلنا، و استأذنا بعدهم، و خرج الآذن فقال: ادخلوا و يتخلف يونس و من معه من آل يقطين.

فدخل القوم و تخلفنا، فما لبثوا أن خرجوا و أذن لنا، فدخلنا فسلمنا عليه فرد السلام ثم أمرنا بالجلوس، فقال له يونس بن عبد الرحمن: يا سيدي، تأذن لي أن أسألك عن مسألة؟

فقال له: «سل».

فقال له يونس: أخبرني عن رجل من هؤلاء مات و أوصى أن يدفع من ماله فرس و ألف درهم و سيف إلى رجل يرابط عنه و يقاتل في بعض هذه الثغور، فعمد الوصي فدفع ذلك كله إلى رجل من أصحابنا، فأخذه و هو لا يعلم أنه لم يأت لذلك وقت بعد، فما تقول: أ يحل له أن يرابط عن هذا الرجل في بعض هذه الثغور أم لا؟

فقال: «يرد على الوصي ما أخذ منه، و لا يرابط، فإنه لم يأن لذلك وقت بعد،

فقال: يرده عليه».

فقال يونس: فإنه لا يعرف‏ الوصي‏، و لا يدري أين مكانه.

فقال له الرضا عليه السلام: «يسئل عنه».

فقال له يونس بن عبد الرحمن: فقد سأل عنه فلم يقع عليه، كيف يصنع؟

فقال: «إن كان هكذا فليرابط و لا يقاتل».

فقال له يونس: فإنه قد رابط و جاءه العدو و كاد أن يدخل عليه في داره، فما يصنع: يقاتل أم لا؟

فقال له الرضا عليه السلام: «إذا كان ذلك كذلك فلا يقاتل عن هؤلاء، و لكن يقاتل عن بيضة الإسلام، فإن في ذهاب بيضة الإسلام دروس ذكر محمد عليه وآله السلام». (ص ۳۴۵)

نقل کافی

علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن يونس:

عن أبي الحسن الرضا عليه السلام، قال: قلت له: جعلت فداك، إن رجلا من مواليك بلغه‏ أن رجلا يعطي السيف و الفرس في سبيل الله ، فأتاه، فأخذهما  منه و هو جاهل بوجه السبيل ، ثم لقيه أصحابه، فأخبروه أن السبيل مع هؤلاء لايجوز، و أمروه بردهما؟

فقال : «فليفعل».

قال: قد طلب الرجل، فلم يجده، و قيل له: قد شخص  الرجل ؟

قال : «فليرابط و لا يقاتل ».

قال: ففي مثل قزوين و الديلم و عسقلان  و ما أشبه هذه الثغور؟

فقال: «نعم».

فقال له: يجاهد؟

قال: «لا، إلا أن يخاف على ذراري المسلمين ».

 [فقال‏] : أ رأيتك، لو أن الروم دخلوا على المسلمين، لم ينبغ  لهم أن يمنعوهم؟

قال: «يرابط و لا يقاتل، و إن خاف على بيضة الإسلام و المسلمين قاتل، فيكون قتاله لنفسه و ليس  للسلطان».

قال: قلت: فإن  جاء العدو إلى الموضع الذي هو فيه مرابط  كيف  يصنع؟

قال: «يقاتل عن بيضة الإسلام، لاعن هؤلاء؛ لأن في  دروس  الإسلام دروس دين محمد صلى الله عليه و آله».

علي ، عن أبيه، عن يحيى بن أبي عمران، عن يونس، عن الرضا عليه السلام نحوه. (ج ۵/ ۲۱)

نقل تهذیب الاحکام

عن الصفّار عن محمد بن عيسى عن يونس قال: سأل أبا الحسن ع رجل و أنا حاضر فقال له جعلت فداك إن رجلا من مواليك بلغه أن رجلا يعطي سيفا و فرسا في سبيل الله فأتاه فأخذهما منه ثم لقيه أصحابه فأخبروه أن السبيل مع هؤلاء لا يجوز و أمروه بردهما قال فليفعل قال قد طلب الرجل فلم يجده و قيل له قد شخص الرجل قال فليرابط و لا يقاتل قلت مثل قزوين‏ و عسقلان‏ و الديلم‏ و ما أشبه هذه الثغور قال نعم قال فإن جاء العدو إلى الموضع الذي هو فيه مرابط كيف يصنع قال يقاتل عن بيضة الإسلام قال يجاهد قال لا إلا أن يخاف على ذراري المسلمين قلت أ رأيتك لو أن الروم دخلوا على المسلمين لم ينبغ لهم أن يمنعوهم قال يرابط و لا يقاتل فإن خاف على بيضة الإسلام و المسلمين قاتل فيكون قتاله‏ لنفسه‏ لا للسلطان لأن في دروس الإسلام دروس ذكر محمد ص.

ج۶/ ۱۲۵

نقل علل الشرائع

أبي رحمه الله قال حدثنا سعد بن عبد الله عن محمد بن عيسى عن يونس بن عبد الرحمن عن أبي الحسن ع قال‏ قلت له جعلت فداك إن رجلا من مواليك بلغه أن رجلا يعطي السيف و الفرس في السبيل فأتاه فأخذهما منه ثم لقيه أصحابه فأخبروه أن السبيل مع هؤلاء لا يجوز و أمروه بردهما قال فليفعل‏ قال قد طلب الرجل فلم يجده و قيل له قد شخص الرجل قال فليرابط و لا يقاتل قال له ففي قزوين و الديلم و عسقلان و ما أشبه هذه الثغور فقال نعم فقال له يجاهد فقال لا إلا أن يخاف على ذراري المسلمين أ رأيتك لو أن الروم دخلوا على المسلمين لم ينبغ لهم أن يتابعوهم قال قال يرابط و لا يقاتل فإن خاف على بيضة الإسلام و المسلمين قاتل فيكون قتاله‏ لنفسه‏ ليس للسلطان قال قلت فإن جاء العدو إلى الموضع الذي هو فيه مرابط كيف يصنع قال يقاتل عن بيضة الإسلام لا عن هؤلاء لأن في اندراس الإسلام اندراس ذكر محمد ص‏

ج۲/ ۶۰۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا