جایگاه مقام ولایت

آخرین سفارش پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه بود؟

حدیث ثقلین در آخرین خطبه‌ها

روایات مختلفی در منابع شیعه و عامه وارد شده که حاکی از سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله به «ثقلین» در آخرین خطبه‌ی حیاتشان دارد.  یکی از مهم‌ترین نقل ها این است:

 أخبرني أبو الحسن علي بن محمد الكاتب، قال: حدثنا الحسن بن علي الزعفراني، قال: حدثنا إبراهيم بن محمد الثقفي، قال: حدثني أبو عمر حفص بن عمر الفراء، قال: حدثنا زيد بن الحسن الأنماطي، عن معروف بن خربوذ، قال: سمعت أبا عبد الله
مولى العباس يحدث أبا جعفر محمد بن علي (عليهما السلام)، قال: سمعت أبا سعدى الخدري يقول: إن آخر خطبة خطبنا بها رسول الله (صلى الله عليه و آله) لخطبة خطبنا في مرضه الذي توفي فيه، خرج متوكئا على علي بن أبي طالب (عليه السلام) و ميمونة مولاته، فجلس على المنبر، ثم قال: «أيها الناس، إني تارك فيكم الثقلين» و سكت. فقام رجل فقال: يا رسول الله، ما هذان الثقلان؟! فغضب حتى احمرّ وجهه، ثم سكن و قال: «ما ذكرتهما إلا و أنا أريد أن أخبركم بهما، و لكن ربوت فلم أستطع، سبب [طرفه‏] بيد الله و طرف بأيديكم، تعملون فيه كذا و كذا، ألا و هو القرآن، و الثقل الأصغر أهل بيتي». ثم قال: «و ايم الله، إني لأقول لكم هذا و رجال في أصلاب أهل الشرك أرجى عندي من كثير منكم». ثم قال:  «و الله، لا يحبهم عبد إلا أعطاه الله نورا يوم القيامة».
فقال أبو جعفر (عليه السلام): «إن أبا عبدالله يأتينا بما نعرف».
امالی مفید: ۱۳۵

-ترجمه:

 معروف بن خرّبوذ گفت: ابوعبيد اللَّه مولاى عبّاس را شنيدم برای امام باقر (ع) نقل مى‏كرد كه از ابو سعيد خدرى شنيدم مى‏گفت: آخرين خطبه‏اى كه رسول خدا (ص) براى ما خواند خطبه‏اى بود كه در بیماری منتهی به وفاتش براى ما ايراد فرمود.

 آن حضرت در حالى كه بر دست علىّ بن ابى طالب و  ميمونه تكيه كرده بود بيرون شد و بر منبر نشست، سپس فرمود:

«مردم! من در ميان شما دو چيز گرانمايه بيادگار مى‏گذارم»- و ساكت شد-، مردى برخاست و گفت: اى رسول خدا اين دو چيز گرانمايه چيست؟ حضرت چنان غضبناك شد كه رنگ چهره مباركش سرخ گرديد، سپس خشمش فرو نشست و فرمود: «من اين را نگفتم جز اينكه مى‏خواستم شما را بدان خبر دهم لكن نفسم تنگ آمد و نتوانستم؛ يكى از آن دو ريسمانى است كه يك طرفش بخداوند متّصل است و طرف ديگرش در دسترس شماست، شما در باره آن چنين و چنان‏ مى‏كنيد، بدانيد كه آن قرآن است، و دومين چيز گرانمايه كه كوچكتر است اهل بيت منند».

 سپس فرمود: «سوگند بخدا من اين را به شما مى‏گويم امّا مردانى در اصلاب مشركين هستند كه اميد من به آنان از اميدم به بسيارى از افراد شما بيشتر است». سپس فرمود: «به خدا سوگند هيچ بنده‏اى آنان را دوست ندارد جز اينكه خداوند در روز قيامت نورى به وى ببخشد تا اينكه بر سر حوض كوثر بر من وارد شود، و هيچ بنده‏اى دشمنشان ندارد جز اينكه در روز قيامت خداوند (رحمت) خود را از وى در پوشد».

در اينجا امام باقر (ع) فرمود: راستى كه ابا عبيد اللَّه [راوی حدیث] آنچه را كه می‌شناسیم (و به مارسیده) برایمان می‌آورد.

(ترجمه: آقای حسین استاد ولی)

نکات  جنبی حدیث شریف:

  • نشان می‌دهد احادیث نبوی بر امامان علیهم السلام عرضه می‌شده است. شواهد بیشتر عرضه را در این مقاله مطالعه کنید.
  • بی‌ادبی برخی اصحاب: مرد مزبور احتمالا به نحو توهین آمیزی میان سخن حضرت ص وارد شده، چه این‌که این غضب شدید با آن اخلاق ملایمی که ایشان داشتند تنها می‌تواند به‌جهت اهانتی تحمّل نشدنی باشد.
  • عهد شکنی اکثریّت اصحاب نسبت به اهل بیت علیهم السلام: پیامبر ص بلافاصله پس از سفارش به ثقلین، ابراز می‌دارند که امیدی به صحابه‌ی پیرامون خود ندارند. این نشان می‌دهد بیشتر آنان در تمسّک به ثقلین پابرجا نیستند.
  • از سوی دیگر عمده‌ی پویندگان راه ثقلین، از نسل اقوامی هستند که آن زمان هنوز اسلام نیاورده بودند. می‌دانیم اکثریّت شیعیان را پارسیان و عراقیان تشکیل می‌دهند که در آن زمان هنوز کشورشان فتح نشده بود و مشرک بودند.
    البته تنها در صورتی می‌توانیم ادّعا کنیم مورد امید آن حضرت (صلی الله علیه و آله) بوده ایم، که تمسّک ما به ثقلین نه فقط شعاری و ادّعایی باشد بلکه به صورت کامل در اعتقاد و شیوه‌ی زندگی سرسپرده‌ی قرآن و عترت (علیهم السلام) باشیم.
  • برخی نقل‌های دیگر از سفارش به ثقلین در روزهای آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله:

 أخرج ابن عقدة: من طريق عروة بن خارجة عن فاطمة الزهراء (رضي اللّه عنها) قالت:  سمعت أبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم في مرضه الذي قبض فيه يقول، و قد امتلأت الحجرة من أصحابه «أيّها الناس يوشك أن أقبض قبضا سريعا و قد قدّمت إليكم القول معذرة إليكم، ألا و إنّي مخلّف فيكم كتاب ربّي (عزّ و جلّ) و عترتي أهل بيتي، ثم أخذ بيد علي فقال: هذا علي مع القرآن و القرآن مع علي لا يفترقان حتى يردا عليّ الحوض فاسألكم ما تخلفوني فيهما». (ینابیع المودة: ج۱ ص۱۲۴)

 أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ الْقُرَشِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَدِّي لِأُمِّي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى الْقَيْسِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ يَزِيدَ الطَّائِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا هَاشِمُ بْنُ الْبَرِيدِ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ التَّيْمِيِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا ثَابِتٍ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ (رَحِمَهُ اللَّهُ) يَقُولُ: سَمِعْتُ أُمَّ سَلَمَةَ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا) تَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ يَقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ: أَيُّهَا النَّاسُ، يُوشِكُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضاً سَرِيعاً فَيَنْطَلِقَ بِي، وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَيْكُمْ، أَلَا إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمْ كِتَابَ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي. ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَرَفَعَهَا فَقَالَ: هَذَا عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ، خَلِيفَتَانِ بَصِيرَانِ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ، فَأَسْأَلُهُمَا مَا ذَا خُلِّفْتُ فِيهِمَا. (امالی الطوسی: ۴۷۸)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا