🔷متن نامه:
با ترس از خدايى كه يكتاست و همتايى ندارد حركت كن.
در سر راه هيچ مسلمانى را نترسان، يا با زور از زمين او نگذر، و افزونتر از حقوق الهى از او مگير .
هر گاه به آبادى رسيدى، در كنار آب فرود آى، و وارد خانه كسى مشو، سپس با آرامش و وقار به سوى آنان حركت كن، تا در ميانشان قرار گيرى، به آنها سلام كن، و در سلام و تعارف و مهربانى كوتاهى نكن . سپس مىگويى: «اى بندگان خدا، مرا ولى خدا و جانشين او به سوى شما فرستاده، تا حق خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقى است كه به نماينده او بپردازيد؟»
اگر كسى گفت: نه، ديگر به او مراجعه نكن، و اگر كسى پاسخ داد: آرى، همراهش برو، بدون آن كه او را بترسانى، يا تهديد كنى، يا به كار مشكلى وادار سازى.
هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار ، و اگر داراى گوسفند يا شتر بود، بدون اجازهاش داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست.
آنگاه كه داخل شدى مانند اشخاص سلطهگر، و سختگير رفتار نكن، حيوانى را رم مده، و هراسان مكن، و دامدار را مرنجان ، حيوانات را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن، سپس باقى مانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقى مانده، حق خداوند باشد . اگر دامدار از اين تقسيم و انتخاب پشيمان است، و از تو درخواست گزينش دوباره دارد، همراهى كن، پس حيوانات را درهم كن، و به دو دسته تقسيم نما، همانند آغاز كار، تا حق خدا را از آن برگيرى .
و در تحويل گرفتن حيوانات، حيوان پير و دست و پا شكسته، بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير، و به فردى كه اطمينان ندارى، و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست، مسپار، تا آن را به پيشواى مسلمين برساند و او در ميان آنها تقسيم گرداند .
🔸[حقوق حیوانات]
در رساندن حيوانات آن را به دست چوپانى كه خير خواه و مهربان، امين و حافظ، كه نه سختگير باشد و نه ستمكار، نه تند براند و نه حيوانات را خسته كند، بسپار ، سپس آنچه از بيت المال جمع آورى شد براى ما بفرست، تا در نيازهايى كه خدا اجازه فرموده مصرف كنيم.
هر گاه حيوانات را به دست فردى امين سپردى، به او سفارش كن تا: «بين شتر و نوزادش جدايى نيفكند، و شير آن را ندوشد تا به بچهاش زيانى وارد نشود. در سوار شدن بر شتران عدالت را رعايت كند ، و مراعات حال شتر خسته يا زخمى را كه سوارى دادن براى او سخت است بنمايد. آنها را در سر راه به درون آب ببرد، و از جادههايى كه دو طرف آن علف زار است به جاده بى علف نكشاند، و هر چند گاه شتران را مهلت دهد تا استراحت كنند، و هر گاه به آب و علفزار رسيد، فرصت دهد تا علف بخورند و آب بنوشند» تا آنگاه كه به اذن خدا بر ما وارد شوند، فربه و سر حال، نه خسته و كوفته، كه آنها را بر أساس رهنمود قرآن، و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تقسيم نماييم.
عمل به دستورات ياد شده مايه بزرگى پاداش و نيز هدايت تو خواهد شد. ان شاء الله .
(با استفاده از ترجمه اقای دشتی)
گریستن امام صادق علیه السلام در سوگ فراق عدالت علوی
دستور العمل جامع و سراسر عدل امیر المؤمنین علیه السلام برای مأمور جمع آوری زكات، در منابع مختلفی از جمله نامه ۲۵ نهج البلاغه و نیز در کتاب الزکاة کافی به سند صحیح از برید بن معاویه از امام صادق علیه السلام نقل شده است.
شریف رضی در نهج البلاغه گوید: «ما بخشى از اين وصيت را آورديم تا معلوم شود كه امام اركان حق را به پا مىداشت و فرمان به عدل صادر مىكرد، در كارهاى كوچك و بزرگ، با ارزش یا بى مقدار».
این قانون علوی، هر چند تنها گوشهی كوچكی از حكومت دادگستر ایشان است؛ اما مروری بر آن ما را با عظمت غیر قابل وصف دستگاه عدل ایشان آشنا می كند، عدل فراگیری كه چهارپایان بی زبان را هم فرا می گیرد!
خواندن بند بند این قانون، تنها آینه ای تاریخی بر حكومت علوی نیست؛ بلكه خود كتاب مصیبتی است بر مرگ عدل اجتماعی..
حكومتی كه در آن امام برای امّتش می سوخت، نه امّت برای سلطانش..
امّت بی وفایی كه چنین امام مهربان را تنها گذاشته و صدها سال هست كه در هر بیغوله ای را می نوازند به جز سرای رفیع امامت…
▪️بهتر است این مصیبتنامه را از زبان صاحب مصیبت بشنویم، امام صادق علیه السلام كه -طبق نقل كافی- پس از بیان این قانون عدل، گریست و فرمود:
قَالَ: ثُمَّ بَكى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، ثُمَّ قَالَ: «يَا بُرَيْدُ، لَاوَ اللَّهِ، مَا بَقِيَتْ لِلَّهِ حُرْمَةٌ إِلَّا انْتُهِكَتْ، وَ لَاعُمِلَ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ لَاسُنَّةِ نَبِيِّهِ فِي هذَا الْعَالَمِ، وَ لَاأُقِيمَ فِي هذَا الْخَلْقِ حَدٌّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ، وَ لَاعُمِلَ بِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ إِلى يَوْمِ النَّاسِ هذَا».
ای برید! نه به خدای سوگند كه هیچ حرمت پروردگار باقی نماند مگر اینکه دریده شد..
و از زمانی که امیر المؤمنین علیه السلام درگذشت تا به امروز، هرگز در این جهان عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبرش نشد، و نه در میان این مردمان حدّی استوار گشت و نه به حقّی عمل شد..
سپس فرمود:
هان به خدا سوگند كه روز و شبها نمی گذرد مگر اینكه روزی برسد كه خداوند حقّ را به دست اهلش برگرداند و دینش را -كه پسند او و پیامبرش است- استوار كند، پس بشارت باد شما را كه حقّ تنها در دستان شماست…
(کافی ۳: ۵۳۶)