من نمی دانم ایشان كاملا به روایات نهی از قیام اشراف داشته یا نه، اما متأسفانه مشكلات متعددی در این متن مشهود است.
وی كلام خود را چنین آغاز می كند: «اینگونه روایات، به فرض صحّت…»!! مقصود از اینگونه مشكوك جلوه دادن مسأله چیست؟ عمده ی این روایات در وسائل و مستدرك ذكر شده اند و با مراجعه ای اجمالی در می یابیم كه تعدادی از آنان با سند معتبر نقل شده اند.
▪️سپس روایات را اینگونه توجیه می كند كه مقصود آن روایات، قیام هایی است كه با هدف كسب قدرت و سلطنت صورت می گیرد، نه دفاع از اسلام و مسلمین.
این ادّعا كه زیاد بر سر زبان ها افتاده اولاً: یك توجیه بی دلیل است. تا زمانی كه روایات به صراحت مطلبی را بیان میكنند، بی معناست كه آن را بر مقصود دیگری حمل كنیم.
ثانیاً: مخالف تصریح برخی از همین روایاتست. برای مثال در ابتدای صحیفه سجّادیه از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
🔸«مَا خَرَجَ وَ لَا یخْرُجُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ إِلَى قِیامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِیدْفَعَ ظُلْماً أَوْ ینْعَشَ حَقّاً إلَّا اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِیةُ، وَ كَانَ قِیامُهُ زِیادَةً فِی مَكْرُوهِنَا وَ شِیعَتِنَا».
«هیچ یک از ما خاندان، قبل از قائم ما (علیه السلام) برای از بین بردن ظلمی یا رساندن حقّی خارج نشده و خارج نخواهد شد، مگر اینکه بلا او را نابود خواهد کرد و قیام او باعث بیشتر شدن ناراحتی ما و شیعیان ما می شود».
میبینیم که امام علیه السلام به صراحت، قیامهایی که حتّی به قصد دادرسی و حقّ جویی انجام می شود را ناکارآمد میدانند.
وی در ادامه ابراز می دارد: ضروریات كتاب و سنت را كه با چند روایت آحاد نمی توان كنار گذاشت. این ضروریات در نظر وی عبارتند از: امر به معروف و نهی از منكر و دفاع از باورها و ارزشهای اسلام و حقوق مسلمین و مبارزه با ظلم و بدعت.
اولاً: این روایات نه تنها آحاد نیستند، بلكه فی الجمله متواتر بوده و ان شاء الله به تفصیل بیان می شود كه تا پیش از این از عقائد واضح شیعه شمرده می شده است. تعداد زیادی از این روایات در باب سیزدهم كتاب الجهاد وسائل الشیعة و نیز مستدرك الوسائل (ج ۱۱ ص ۳۴) یافت می شود، هرچند روایات این موضوع بیشتر از اینهاست.
ثانیاً: امر به معروف و مقابله با بدعتها و… همگی واجبند اما با همان شرایطی كه در روایات بیان شده، وقتی می بینیم در خود روایات بیان كرده اند كه در مقابل سلاطین ظالم امر به معروف روا نیست (برای نمونه كافی ۵: ۶۰، ح ۲ و ۳) از كجای جیبمان می توانیم به شارع مقدس چیز دیگری نسبت دهیم و آن را ضروری اسلام بدانیم؟!
لازمه ی این سخن این خواهد بود که ائمه ی معصومین علیهم السلام با سكوت غالبی و خانه نشینی و حتی مقابله با حركتهای جهادی نیز ضروریات اسلام را زیر پا گذاشته اند -نستجیر بالله-؟!
🔸 مصباح یزدی در انتها از بزرگان شیعه مایه گذاشته و نوشته مگر اینها این روایات را ندیده و نفهمیده اند!!
این هم مطلب عجیبی است؛ چه اینکه این شاهدی دیده نشده که اکثر علمای نامبرده قائل به لزوم قیام علیه طاغوت باشند؛ و نظر افرادی هم که در دورهی معاصر قائل به این شده اند، رجحانی بر نظر دیگر علمای مخالف قیام ندارد. اساساً اگر بنا باشد چنین منطقی داشته باشیم و بگوییم “مگر علما نفهمیده بودند…”، دیگر باید باب اندیشه ورزی و تفکر در متون دینی را بست!