آیا «امام» نامیدن ولی فقیه تعارف است؟

بر اساس آیات شریفه و نصوص متواتر، مکتب شیعه از دیرباز به این اعتقاد داشته که امامت منصبی الهی است که تنها از جانب خداوند قابل تعیین است. این منصب تنها به برگزیدگانی واگذار می شود که در بالاترین درجات طهارت، عصمت و علم هستند؛ دوازده نور مطهّر (علیهم السلام)، نه یکی کمتر و نه یکی بیشتر.
اما در پی تحولات سیاسی معاصر و با الگو از احزاب اسلامگرای اهل سنّت، این اندیشه میان انقلابیون شیعه راه یافت که امامت صرفاً به معنای زمامداری جامعه بوده و افراد غیر معصوم نیز می توانند این جایگاه را داشته باشند.
شواهد نظریه امامت فقیه در آثار انقلابیون بسیار است. اگر مجموعه این شواهد کنار هم نهاده و فهمیده شود، گره از معضلات بسیاری گشوده خواهد شد. مثلاً خواهیم دانست چرا به اعتقاد ایشان: «… حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد، اهمیتش بیشتر است …» (صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۲۱) یا چرا ۱۲ فروردین ۵۸ “نخستین روز حکومت الله” و “از بزرگترین اعیاد مذهبی” است(همان؛ ج۵، صص۲۳۳ و ۲۳۴) یا چرا فروریختن کنگره های طاق کسری در ولادت پیامبر (ص)، مژده انقلاب ۵۷ است. (همان، ج۱۹، ص۲۴۹) یا این که “ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است” یعنی چه و …
پیشینه ی جعل امامت برای فقیه با استفاده از تعبیرات مختص معصومین علیهم السلام
حسن روحانی در سال ۱۳۵۶ خطاب به بنیانگذار انقلاب گفت:
“… دشمن … نمیدانست تو کشتی نجاتبخش و سفینـۀ النجاﺓ خواهی شد … ای ابراهیم زمان! ای ابراهیم عزیز! همه امتحانات سخت و بزرگ برای تو پیش آمد. امّا آخرین امتحان را هم باید بگذرانی … آن زمان آزمایش بزرگ و آشکار مربوط به اسماعیل عزیزت میباشد. آنگاه که همهی امتحانات و آزمایشات را با موفقیت پشت سر گذاشتی، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» آنگاه تو به مقام والای امامت میرسی. امامت مقامی است که آخرین امتحان آن، امتحان فرزند است. ابراهیم! اکنون که این امتحان را هم با موفقیت گذراندی پس «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا». و لذا من یک لقب برای مرجع بزرگ و رهبر عظیمالشأن، آن ابراهیم زمان، میپسندم و آن لقب امام است. بنابراین «امام خمینی». (صلوات حضّار)”
این در حالیست که طبق مسلمات شیعه، این آیه ی شریفه، امامت را به عنوان منصبی فراتر از نبوت و امتیازی مخصوص معصومان علیهم السلام بیان می دارد.برای نمونه از امام صادق علیه السلام روایتست:
«وَ اللَّهِ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْزِلَةٌ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ مُفْتَرَضِ الطَّاعَةِ وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ دَهْراً يَنْزِلُ عَلَيْهِ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ حَتَّى بَدَا لِلَّهِ أَنْ يُكْرِمَهُ وَ يُعَظِّمَهُ فَقَالَ: إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما»
به خدا قسم، نزد خداوند در روی زمین مقام و منزلتی بالاتر از مفترض الطاعه بودن نیست. ابراهیم ع مدتها از طرف خداوند بر او امر نازل میشد، ولی مفترض الطاعه نبود تا اینکه خداوند او را گرامی داشت و عظمت بخشید و فرمود: من تو را برای مردم امام قرار میدهم. (بصائر الدرجات – ج ۱ – ص ۵۰۹ )
با این وجود سخنرانی او با شادی و استقبال مرتضی مطهری و دیگران مواجه شد. روحانی در خاطراتش درباره واکنش بهشتی میگوید:
“… شهید بهشتى … به من گفت سخنرانى شما بسیار خوب و جالب بود، مخصوصاً کلمه امام. بعد فرمود خیلى خوش ذوقى کردید که این عنوان را به کار بردید، زیرا بهترین لقب براى ایشان همین کلمه امام است و سایر عناوین، جایگاه و شأن رهبرى ایشان را به خوبى تبیین نمىکند.”
جالبترین نکته برخوردِ خود بنیانگذار انقلاب است:
“... آقاى امام جمارانى را دیدم، ایشان به من گفت احمد آقا از نجف تلفنى با من صحبت کردند و گفتند به آقاى روحانى سلام برسان و بگو امام از سخنرانى شما خیلى راضى هستند و ایشان که کمتر نوار سخنرانى کسى را گوش مىکنند، سخنرانى شما را دو بار گوش کردهاند. من از شنیدن این خبر، خیلى خوشحال شدم و احساس کردم مطالبى را که در سخنرانى مطرح کردهام، به نوعى مورد تأیید ایشان است…” (خاطرات دکتر حسن روحانی/420-421)
امامت فقیه در سخن بنیانگذار
بنیانگذار انقلاب در عید غدیر (۵۸/۸/۱۸)، صریحاً از امامت فقیه می گوید:
“… ولایت فقیه است که جلو دیکتاتورى را مىگیرد … آن فقیهى که براى امت تعیین شده است و امام امت قرار داده شده است، آن است که مىخواهد این دیکتاتورى ها را بشکند و همه را به زیر بیرق اسلام و حکومت قانون بیاورد.” (صحیفه نور، ج۱۰، ص۱۷۴)
همچنین در روز غدیر (۵۷/۸/۲۸) می گوید:
“روز عید غدیر روزى است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم وظیفه حکومت را معین فرمود و الگوى حکومت اسلامى را تا آخر تعیین فرمود … و البته پیغمبر اکرم این را مى دانستند که به تمام معنا کسى مثل حضرت امیر سلام الله علیه نمىتواند باشد؛ لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعى باشد از حکومت ها تا آخر تعیین فرمودند …” (صحیفه نور، ج۳، ص۱۹۷)
در حقیقت، ایشان اعلان غدیر را از نصّ خاصّ انحصاری بیرون برده و به معرّفی یک الگو فروکاسته است. در این برداشت، نصب امام علی (ع) چیزی جز اعلام شیوه حکومتی ولایت فقیه نبوده است!
وی در اعلامیه روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ میگوید:
“… من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهورى اسلامى ایران را اعلام مىکنم … با راى قاطع به جمهورى اسلامى، حکومت عدل الهى را اعلام نمودید، حکومتى که در آن، جمع اقشار ملت با یک چشم دیده مى شوند و نور عدل الهى بر همه و همه به یک طور مىتابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان مىبارد. … مبارک باد بر شما روزى که در آن تمام اقشار ملت به حقوق حقه مىرسد …صبحگاه ۱۲ فروردین که روز نخستین حکومت الله است از بزرگترین اعیاد مذهبى و ملى ماست …” (صحیفه نور، ج۵، صص۲۳۳ و ۲۳۴)
با استفاده از همین اعلامیه، نشریه پاسدار اسلام در سال ۱۳۶۹ در مقالهای با عنوان «دوازدهم فروردین غدیر انقلاب اسلامی» مینویسد:
«… این روز که روز ولایت و امامت -به طور رسمی- در ایران اسلامی بود و در آن سرنوشت مردم تعیین می شد، به عنوان غدیر انقلاب اسلامی، از مزایا و ویژگیهای منحصر بفرد شایان توجهی برخوردار است. و امام نیز برای این روز بیش از تمام ایام الله انقلاب، اهمیت و ارزش قائل است … محور سخنان امام … این مطلب بود که: رای دادن به جمهوری اسلامی، سعادت دنیا و آخرت مردم را تامین خواهد کرد … روز جمهوری اسلامی، روز امامت و روز ولایت و روز فتح و پیروزی شما است…» (پاسدار اسلام، دوره ۱۳۶۹، شماره ۱۰۰، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۹)
هر ساله نخستین شماره این نشریه به بزرگداشت عید ۱۲ فروردین پرداخته با جملاتی مانند این: “امروز دوباره رسول خدا به امر پروردگارش علی(ع) را به خلافت در غدیرخم نصب کرد.” (پاسدار اسلام، شماره۱۴۸)
تصریحات رهبر به امامت فقیه
وی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) در مشهد مقدّس، ایدهی امامت فقیه را به تفصیل شرح داده است. مثلاً در روز شنبه، ۱۳۵۳/۷/۲۰ مطابق با ۲۵ ماه رمضان ۱۳۹۴ میگوید:
… امام یعنی آن حاکم و پیشوایی که از طرف پروردگار در جامعه معیّن میشود. اینی که میگوییم از طرف خدا یعنی چه؟ یعنی یا خدا به نام و نشان معیّن میکند، مثل این که امیرالمؤمنین را، امام حسن را، امام حسین را، بقیّهی ائمه را معیّن کرده؛ خود پیغمبر هم یک امام است؛ خود پیغمبر هم یک امام است؛ “انّی جاعلک للنّاس اماماً”، خدای متعال به ابراهیم میگوید: من تو را امام قرار دادم. امام یعنی آن پیشوا و حاکم و رهبر در یک جامعه.
یک وقت این امام را خدا با نام و نشان معیّن میکند میگوید: بعد از پیغمبر باید علیّ بن ابیطالب علیه السّلام مثلاً باشد.
یک وقت امام را خدای متعال به نام معیّن نمیکند؛ به نشان معیّن میکند. مثل چه؟ مثل فرمایش امام علیه السّلام: “فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوامّ ان یقلّدوه.”
امام معیّن کرد دیگر! این هم امام است. آن فقیهی که جانشین امام منصوص است، خود امامی است، منتها امامی که با نام معیّن نشده، با نشان معیّن شده. هر کس این نشان بر او تطبیق کرد، او میشود امام …
(منبع: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن_سلسله جلسات استاد سیّد علی حسینی خامنهای، جلسه۲۴، ص۵۴۵، تهران، موسسه فرهنگی ایمان جهادی_مرکز صهبا، چاپ چهارم: ۱۳۹۳ه.ش.)
رهبر انقلاب، ۲۲ بهمن را روز ولادت امامت در این کشور میداند:
«خاطرهى امام، بيش از هميشه، در دههى فجر و بيست و دوى بهمن است. … اين، در حقيقت ولادت امامت در اين كشور است؛ به همان معنايى كه خود امام و اسلام براى ما ترسيم كردهاند. قبل از آن، امام رهبر مبارزه و نهضت بودند؛ ولى از روز ورود به كشور و تشكيل دولت اسلامى، امامِ امت اسلامى شدند.» (۶۹/۱۰/۱۱)
تا آن جا که با تطبیق آیه ۷۲ سوره انبياء بر امام خمینی، او را «خورشید امامت و ولایت» مینامد:
«… و جعلناهم ائمّة يهدون بأمرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصّلاة و ايتاء الزّكاة و كانوا لنا عابدين. خداوند متعال در توصيف پيامبران و راهنمايان بشر و كسانى كه پرچم هدايت و ارشاد نسلهاى انسانى را بر دوش داشتند، از جمله اين خصوصيات را بيان مىكند: اينها- طبق خصوصيات ذكر شده در قرآن- امام و پيشواى هدايتند و از سوى خداوند، كار نيك و عمل به خيرات به آنها وحى مىشود؛ اقامهى صلات و ايتاء زكات مىكنند و افتخار بزرگشان اين است كه بندهى خدا هستند و با عمل خود، راه بندگى را به بشريّت تعليم مىدهند. امروز در دوازدهمين سالگرد غروب خورشيد درخشان امامت و ولايت در دوران معاصر- يعنى رهبر عظيمالشّأن و بزرگوار ما، امام خمينى- وقتى در سيره و عملكرد اين مرد بزرگ و جانشين پيامبران دقّت مىكنيم، خصوصيات امامِ هدايت را در زندگى و سيره و تعاليم او به وضوح مىيابيم.» (۸۰/۳/۱۴)
«خاطرهی امام، بیش از همیشه، در دههی فجر و بیستودوی بهمن است. حتّی بیشتر از مراسم سالگرد رحلت امام، این بزرگداشت نشاندهندهی شخصیت آن بزرگوار است.
این، در حقیقت ولادت امامت در این کشور است؛ به همان معنایی که خود امام و اسلام برای ما ترسیم کردهاند. قبل از آن، امام رهبر مبارزه و نهضت بودند؛ ولی از روز ورود به کشور و تشکیل دولت اسلامی، امامِ امت اسلامی شدند. این، مهمتر از خاطرهی درگذشت است»
بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و مسؤولان ستاد برگزاری دههی فجر، ١١/١٠/٦٩
جوادی آملی و امامت فقیه
از این دست عبارات در سخنان ایشان بسیار است؛ بنابراین نباید تعجّب کرد وقتی جوادی آملی می نویسد:
“حضرت امام تلاشها کرد تا این شرایط را تحصیل کرده و به مردم بفهماند که شما امت هستید و من امام” (بنیان مرصوص، ص۲۴۹)
و می نویسد: “امام راحل قدس سره رابطه ی بین مرجع و مقلد را به رابطه امام و امت ارتقا داد … رابطه فقیه و مردم از رابطه مرجع و مقلد بالاتر بوده و در سطح رابطه امام و امت می باشد” (بنیان مرصوص، صص۲۴۶ و ۲۴۷)
یا می نویسد: «… اگر مسلمانان دورترین نقطه بشرنشین موفق به غلبه بر مستکبران شوند، هم افراد عادی و هم رهبران آن ها جزء امت امام راحل هستند … او برنده جایزه امامت قرآن کریم است.» (بنیان مرصوص، ص۲۳۴)
قانون اساسی و توضیحات بهشتی
فراتر از آن در چند جای قانون اساسی نیز به امامت فقیه تصریح شده است؛ مانند اصل پنجم آن:
“در زمان غیبت حضرت ولی عصر _عجل الله تعالی فرجه_ در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده دار آن میگردد.”
دکتر بهشتی در تشریح همین قانون می گوید:
“امت، از نظر ایدئولوژی اسلامی و مبانی عقیده و عمل اسلام، حتما نیاز دارد به امامت. …اسلام … می گوید … باید به حبل المتين و عروة الوثقای امامت چنگ زنید. … امامان معصوم منصوص و منصوب اند ولی با اینکه تعیینی است، تحمیلی نیست … ولی امروز در این عصر غیبت امام معصوم منصوب منصوص، در این عصر، امامت، دیگر تعیینی نیست؛ تحمیلی هم نیست؛ بلکه شناختنی و پذیرفتنی یا انتخابی است بنابر این رابطه امت و امامت در عصر ما یک رابطه مشخص است.” (مبانی نظری قانون اساسی، ص۴۰، محمدحسینی بهشتی، نشر بقعه، چاپ چهارم، ۱۳۹۰)
و در نهایت مقرّ امامت را نیز مشخّص می کند:
“وقتی که این مسئولیت ها در جامعه اسلامی ایران بر عهده امام گذاشته شد و امام، چه به صورت فرد چه به صورت شورا، باید از نزدیک این وظایف را انجام بدهد، خود به خود از این پس باید مرجعیت عام مردم و رهبری و امامت امت در جایی باشد که بتواند این نقش را به صورت کامل انجام دهد. اگر در خارج ایران می تواند این نقش را به طور کامل انجام بدهد برای ما مرز معنی ندارد و اگر عملا نمی تواند، که همین طور هم هست، باید مقرّ امامت به جایی بیاید که جامعه اسلامی تحقق یافته است. بی تعارف حرف بزنم: اگر این جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرد، اولین جامعه اسلامی مبتنی بر نظام کامل اسلام در عصر ما می شود.” (همان، ص۵۰)
امامت فقیه در مقاله ریشهری
محمد محمدی ریشهری در مقالهای مسلسل با نام مبانی رهبری در اسلام به صراحت ولی فقیه را امام میداند:
… چهارمین مرتبه از مراتب امامت، رهبر سیاسی جامعه اسلامی توسط مجتهد واجد شرایط رهبری است، در این مرتبه از مراتب امامت، رهبری سیاسی و دینی توأم هستند و امام علاوه بر اینکه حاکم سیاسی امت است، کارشناس دینی آنها نیز هست و هدایت دینی آنها را در امور حکومتی بعهده دارد. امامت امام در این مرتبه، ولایت فقیه نیز نامیده میشود، فقیه در اینجا همان کارشناس دینی و مجتهد واجد شرایط رهبری است که مردم با او بیعت کردهاند. ولی فقیه در صورتی که در مسایل فرعی صاحب فتوا بشاد و مردم از فتاوای او در مسایل فرعی تبیعت کنند، مرجع تقلید نیز هست مانند امام خمینی رضوان الله تعالی علیه که به حق در اوج قله این رتبه از امامت قرار داشت.
پنجمین مرتبه از مراتب امامت، رهبری سیاسی امت توسط امام معصوم است. فرق امامت به معنای چهارم و امامت به معنای پنجم این است که در امامت مجتهد واجد شرایط رهبری، خطا و اشتباه راه دارد ولی در رهبری معصوم اشتباه ممکن نیست. (پاسدار اسلام، دوره ۱۳۶۹، شماره ۱۰۴، مرداد و شهریور ۱۳۶۹)
فرقی که ایشان میان دو امامت نهاده بسیار سُست و در واقع مغالطهای است رایج در اذهان ولایتمداران! زیرا مفهوم امامت در هر دو مرتبه عیناً یکی فرض شده که همانا رهبری سیاسی امّت است و فرقی که برشمردهاند خارج از این مفهوم و در واقع بیانگر اختلاف نظر بر سر شروط امامت و ملاکهای مشروعیت است.
امامت فقیه در سخنان دیگر مقامات
محمد جواد باهنر در جلسه آموزش مواضع حزب جمهوری اسلامی آشکارا جایگاه امامت را برای فقیه ثابت کرده و حتی از روایات خاص امامت معصومین علیهم السلام برای تطبیق بر امامت فقیه استفاده کرده است. برای نمونه گوید:
امام بايد من الله باشد. رابطه ولايت فقيه همین جا برقرار می شود “لا اِمامَ لَه مِنَ الله” سرچشمه امامت الله است و پیوندی اصلی و ریشه ای با الله دارد. در اینجا مسئله مردم منهای الله مطرح نیست و باید امام ازخدا سرچشمه گیرد. ظاهرالعادل امامی ظاهر و عادل می خواهیم؛ یعنی امامی که هم در بین مردم باشد و هم عادل باشد و ستمگر نباشد. اگر اینطور نباشد گمراه است و سرگشته و اگر بر این حال بمیرد “ماتَ ميتَة كُفرٍ وَ نِفاقٍ” مرگش مرگ کفر و نفاق است.
ما در سال های قبل فقط به امام غائب معتقد بودیم و به آن ذخیره به حق بزرگ الهی برای حکومت عظیم جهانی قائل بودیم ونمی دانستيم امام ظاهر و عادل چیست و چگونه باید باشد و همچنين نمی دانستیم که کسی که از این امامت جدا افتد يا مثل منافق مرده و يا مثل کافر ملحد ولی الان کاملا این مسئله را لمس می کنیم. امامت و ولایت/ آموزش مواضع حزب جمهوری اسلامی (جلسه سیزدهم)
عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان در جلسه ای گفت:
امامت روح دین است و دین بدون امامت مثل جسم بدون روح است. همه اصول، فروع، اعتقادات، ارزش های اخلاقی و رفتارها و نظام فقهی و حقوقی به وجود امام و رهبر گره می خورد. لذا اعمال بدون معرفت امام و ارتباط و محبت به امام و بدون توجه به جایگاه امام و رهبر اداره جامعه اسلامی باطل می شود…امام متکفل اجرای ساختار دین است. عنصر سوم در فقه عمومی و فقه نظام وجود رهبر الهی است که جامعه را پیش ببرد و نقش اساسی در پیشرفت جامعه اسلامی دارد؛ چه امام عصر که رسول الله و اهل بیت (ع) باشند و چه امام به نیابت که ولی فقیه و مرجع دینی باشد.
امام جمعه شیراز، دژکام در خطبه دوم امروز (به نقل سایت رسمی خود امام جمعه):
“امام معصوم هم که باشی در زمان امام بزرگتر باید از او اطاعت کنی، اگر کسی در مقابل فرمان ولی امر حرفی بزند بدانید یک جای کار او ایراد دارد، اطاعت از ولی امر وظیفه همه ما است. امروز؛ یعنی در زمان غیبت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مسلماً حجت بر همه ما، فرمان آیت الله العظمی امام خامنه ای دام ظله العالی است، و تفرقه انداختن و دوگانگی درست کردن در بحث ولایت معنایی ندارد.”
سعیدی: اینطور نیست که فقط دوازده امام داشته باشیم!!
حسن نصر الله و امامت رهبر انقلاب