🔸از عبد الرحیم بن عتیک نقل شده که گوید: در نامه ای سؤالاتی را از امام صادق علیه السلام پرسیدم، از جمله در مورد چیستی ایمان، پس امام علیه السلام در پاسخ فرمود:
«ممكن است انسان مسلمان باشد ولى مؤمن نباشد. اما نمى شود كه مؤمن باشد، مگر موقعى كه مسلمان هم باشد. پس، اسلام، مرحله اى است كه پيش از ايمان بوده، و با ايمان جمع مىشود. اگر مؤمن، به گناهان كبيره دست بزند، يا بر گناهان صغيره اصرار ورزد، از مرز ايمان بيرون می رود، اما از مرز اسلام بيرون نشده و نام مسلمان بر او باقى است. پس اگر از خطاى خود توبه و بازگشت نمود و از خداى خود طلب بخشايش كرد مجددا به مرز ايمان وارد مى شود.
هيچ خطائى، انسان مؤمن را از مرز ايمان به مرز كفر داخل نمى كند، جز انكار [حکم خدا] و یا حلال شمردن آن، یعنی این كه حلال خدا را حرام بداند و حرام خدا را حلال دانسته و این را دین خود قرار دهد. در اين موقع از مرز ايمان و مرز اسلام خارج شده و به مرز كفر پا مى گذارد».
✔️اصل و ریشه ی مشکلات اعتقادی را باید در دین سازی جستجو کرد…فردی که بر ایمان خود تحفّظ داشته و نخواهد به خط قرمز کفر نزدیک شود، حداقل در مسائل مشکل توقف می کند، نه اینکه با نظر دادن های بیجا و ساختن دین دلبخواهی، خروج از اسلام را به جان بخرد.
🔸از امام صادق علیه السلام روایتست: «چنانچه بندگان در هنگام جهالت، توقف می کردند و انکار نمی کردند کافر نمی شدند».
▪️متن عربی دو حدیث فوق: علي بن إبراهيم، عن العباس بن معروف، عن عبد الرحمن بن أبي نجران، عن حماد بن عثمان، عن عبد الرحيم القصير، قال:كتبت مع عبد الملك بن أعين إلى أبي عبد الله عليه السلام أسأله عن الإيمان: ما هو؟
فكتب إليّ مع عبد الملك بن أعين: «سألت- رحمك الله- عن الإيمان؛ و الإيمان هو الإقرار باللسان، و عقد في القلب، و عمل بالأركان، و الإيمان بعضه من بعض، و هو دار، و كذلك الإسلام دار، و الكفر دار، فقد يكون العبد مسلما قبل أن يكون مؤمنا، و لا يكون مؤمنا حتى يكون مسلما، فالإسلام قبل الإيمان و هو يشارك الإيمان، فإذا أتى العبد كبيرة من كبائر المعاصي، أو صغيرة من صغائر المعاصي التي نهى الله- عز و جل- عنها، كان خارجا من الإيمان، ساقطا عنه اسم الإيمان، و ثابتا عليه اسم الإسلام، فإن تاب و استغفر، عاد إلى دار الإيمان، و لا يخرجه إلى الكفر إلا الجحود و الاستحلال بأن يقول للحلال: هذا حرام، و للحرام: هذا حلال، و دان بذلك، فعندها يكون خارجا من الإسلام و الإيمان، داخلا في الكفر…». (الكافي 2/28)
محمد بن سنان عن ابن بكير عن زرارة عن أبي عبد الله علیه السلام قال: لو أن العباد إذا جهلوا وقفوا و لم يجحدوا لم يكفروا. (المحاسن/216، الکافی 2/388)