چرا مذهب، ناموس ما نیست؟!
▪️متأسفانه ما دغدغه ی دینی نداریم، دین ما به اندازه ی ناموسمان برای ما ارزش ندارد.
هر کس به ناموس ما، خانواده و عزیزان ما، جسارتی کند و نظری داشته باشد به هیچ وجه با او رابطه ای نخواهیم داشت؛ اما در مسائل دینی به غیرت نداریم و با افراد منحرف رفت و آمد و رفاقت داریم.
.
🔷 و قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُم
نشستن در مجالس چنین افرادی باعث می شود -خدای نکرده- خشم خدا شامل ما هم بشود و همانند آنان شویم.
🔷امام هادی علیه السلام به جعفری: چطور شده میبینم با عبدالرحمن بن یعقوب مینشینی؟
جعفری: آخر او دایی من است!
امام هادی علیه السلام: اما او در مورد خداوند سخن ناروایی می گوید، پس یا با او باش و ما را رها کن، و یا همراه ما باش و از او بپرهیز!
جعفری: آخر نظر باطل او چه ربطی به من دارد؟ او هرچه می خواهد بگوید مگر بر من چیزی هست اگر نظر او را نپدیرم؟!
امام هادی علیه السلام: آیا نمی ترسی خشم و عذابی نازل شده و شامل همگی شما شود؟!
(در صوت اشتباها ابوهاشم جعفری گفته شده)
🔷متن عربی:
سليمان بن جعفر الجعفري قال سمعت أبا الحسن علیه السلام يقول لأبي: ما لي رأيتك عند عبد الرحمن بن يعقوب؟ قال: إنه خالي. فقال له أبو الحسن علیه السلام: إنه يقول في الله قولا عظيما! يصف الله تعالى و يحده و الله لا يوصف.فإما جلست معه و تركتنا و إما جلست معنا و تركته
فقال: إن هو يقول ما شاء أي شيء علي منه إذا لم أقل ما يقول؟!
فقال له أبو الحسن علیه السلام: «أ ما تخافن أن تنزل به نقمة فتصيبكم جميعاً؟ أما علمت بالذي كان من أصحاب موسى، و كان أبوه من أصحاب فرعون، لما لحقت خيل فرعون موسى (عليه السلام)، تخلف عنه ليعظه فأدركه موسى، و أبوه يراغمه، حتى بلغا طرف البحر، فغرقا جميعا، فأتى موسى الخبر، فسأل جبرئيل عن حاله، فقال: غرق (رحمه الله) و لم يكن على رأي أبيه، لكن النقمة إذا نزلت، لم يكن لها عمن قارب المذنب دفاع؟».
(الکافی ۲: ۳۷۴، أمالی المفید : ۱۱۲)
