شخصیت ها معیار شناخت حق نیستند
با توجه ابه این كه راه بدعتگذاران طبعا از راه قرآن و عترت علیهم السلام جدا بوده و در صدد ایجاد تحریف در آموزه های دینی هستند، ناچارند به گونه ای مقاصد خود را به دین بچسبانند تا حد اقل ظاهر آبرومندی پیدا كند. بنابر این برای مبارزه با اهل بدعت در اولین مرحله لازمست با تاكتیك ها و نیرنگ هایی كه معمولا به كار می برند آشنا باشیم. خوشبختانه خداوند و اهل بیت علیهم السلام به عنوان آگاه ترین راهنما، به خوبی مؤمنان را ارشاد نموده و آنان را به انحاء مختلف از دام های اهل بدعت بر حذر داشته اند.
از مهم ترین ابزار های پیشبرد بدعت ها شخصیت پرستی است. به این معنی كه یك فرد غیر معصوم را به قدری بزرگ می كنند و در عظمتش مبالغه می كنند كه به صورت تدریجی تمام رفتار و گفتار او حق مطلق جلوه كرده و مخالفت با وی مجاز شمرده نشود؛ در حالی كه در آیین حقّ ما جز چهارده نور پاك (صلوات الله علیهم أجمعین) حقیقت مطلق نیستند و غیر آنان، هر چه قدر هم كه ایمان و تقوی داشته باشند، شایستگی تبعیت مطلق را ندارند.
چه نیكو امیر المؤمنین علیه السلام به این شاخصه ی اهل بدعت اشاره نموده آن جا كه می فرماید: «إنما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع و أحكام تبتدع یخالف فیها كلام الله یقلد فیها رجال رجالا…»
آغازگر فتنه ها هوای نفسی است که تبعیت شود و احکامی است که مخالف کلام خداوند بدعت گذارده شود، و مردانی از مردانی دیگر تقلید کنند»
در كلامی دیگر از امام صادق علیه السلام، این چنین از این آفت تحذیر می نمایند:
«إیاك أن تنصب رجلا دون الحجة فتصدقه فی كل ما قال»
«مبادا فردی غیر از حجت خداوند قرار دهی و سخن او را در هر حال تصدیق كنی!»
عاقبت این تبعیت كوركورانه در قرآن كریم این گونه بیان می شود كه بعد از روشن شدن حقیقت در قیامت، زمانی كه پشیمانی سودی ندارد، حسرت می خورند كه كاش این تبعیت را نمی كردیم و به دنیا برگشته و از این رؤسا تبری می جستیم…
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب
وَ قالَ الَّذینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ یریهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنَ النَّار
این فریب خوردگان التماس می كنند كه متبوعشان قدری از عذاب آنان را به عهده گیرد:
وَ إِذْ یتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصیباً مِنَ النَّار
و طبعا درخواستی است بی نتیجه:
قالَ الَّذینَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فیها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَینَ الْعِباد
بنابراین باید دقت داشت كه در اول درجه باید حق را تشخیص داد آنگاه شخصیت ها را بر اساس حق گوییشان سنجید؛ نه این كه ابتدا شخصیتی را در نظر گرفته و سپس آراء وی را ملاك واقع بدانیم. در نقلی دیگر هنگامی كه یكی از اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام از ایشان درخواست می كند كه شیعیانش را به وی بشناساند، در پاسخ می فرماید:
«إنك امرؤ ملبوس علیك إن دین الله لا یعرف بالرجال بل بآیة الحق؛ فاعرف الحق تعرف أهله » {امالی شیخ مفید ره، ص5}
امر بر تو مشتبه گشته است، به درستی كه دین خداوند با مردان قابل شناخت نیست، بلكه دین با نشانه ی حقیقت شناخته می شود؛ پس حق را بشناس كه اهل حق را نیز خواهی شناخت.
از امام صادق علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «من دخل فی هذا الدین بالرجال أخرجه منه الرجال كما أدخلوه فیه و من دخل فیه بالكتاب و السنة زالت الجبال قبل أن یزول». {غیبت نعمانی، 22}
هر كه در این دین به واسطه ی تبعیت از شخصیتها وارد شود، همانگونه كه او را وارد دین كرده اند او را خارج خواهند كرد؛ اما آنكه با رهنمون كتاب خدا و سنت معصومین علیهم السلام داخل دین شود ، حتی اگر كوه ها هم متزلزل شود او تكان نخواهد خورد.